کفشهایم را میپوشم و در قدم میزنم
من زنده ام و زندگی ارزشِ رفتن دارد ...
آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش را کر کند !
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند،
میفشرد و به درد میاورد
اما من همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد ...
ماندن در کار نیست!
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم،
نمی اندیشم!
ولی این را میدانم ،
آینده با گذشته یکسان نخواهد بود !
همه چی...برچسب : نویسنده : sbashtamo بازدید : 152